هر زمستان آدم برفی میشوم 

شاید برای بردن شال گردنت بیایی...!!!!

 

****

 

نوازشگر خوبی نبودی 

سفید شده !!!

تار مویی که قسم خوردی با دنیا عوضش نمیکنی....

 

****

 

دلم برای حضورو غیاب مدرسه تنگ شده!!!!

انگار برای یکی مهم بود باشم یا نباشم....

 

****

 

آرام آرام آرام...

دلم را...

تنگ تنگ تنگ میکند ......

"نبودنت"

 

آخیش فصل دو نفره ها هم تموم شد!

دیگه دور دور مجرداست

غروبا تنهایی بریم بیرون هاااااا کنیم

هوا را هر چقدرنفس بکشی

بازهم برای کشیدنش بال بال میزنی

مثل تو.........

هرچقد که باشی بازهم باید باشی

میفهمی چه میگویم؟؟؟

بودنت مهم است....

 

 

*****

 

 

 

لبخندت را چند وقتیست ندیدم

برای دلم لحظه ای بی بهانه بخند

زیبایی اش را از فاصله ها میفهمم...

باران نبار...

نبار لعنتی...

عشقم با دیگری بیرون است...

سرمامیخورد....!!

 

 

*****

 

 

گفتی تا انگشتهای دستت را بشماری برمیگردم

کجایی؟؟؟؟

که از مردم شهر انگشت گدایی میکنم....

گرمایی بودم همیشه

ولی بین خودمان بماند سرمایی میشوم 

وقتی پای آغوش تو در میان باشد....

 

*****

 

میخواهم تمام سیگارها را زیر تابلوی سیگار ممنوع بکشم

تا باطل کنم قانونی را که معنای درد را نمیفهمد....

 نه چتر با خود داشتی ...

نه روزنامه...

نه چمدان...

عاشقت شدم!!!

از کجا باید میدانستم مسافری...

*****

تو را یاد میدارم

"همه هنگام"نه چون نیما شباهنگام...

*****

 سفت بغلش کن

محکم ببوسش

نگران نباش

کم کم به این یکی هم عادت میکنی!!!

زانو را میگویم...

*****

دیگر پیامهایت نمیرسند

سیم بانان را خبر کن

شاید کاجی افتاده باشد....!!!

*****

میشنوی؟!؟!

دیگر صدای نفسم نمی آید!!

به دار کشیده  مرا بغض نبودنت

آدم خوب قصه های من

دلتنگت شده ام...

حجمش را میخواهی ...خدا را تصور کن

*****

سیگار نکشیده بود اما لبانش بوی سیگار میداد

نمیدانم از لبان چه کسی کام سنگین گرفته بود...

*****

چقدر کم توقع شده ام نه آغوشت را میخواهم

نه یک بوسه"نه دیگر بودنت را...

همین که بیایی و از کنارم رد میشوی کافیست

مرا به آرامش میرساند حتی اصطحکاک سایه هایمان...

*****

آهای غریبه ...

کنارش میشینی و فقط با چند آیه قرآن محرمش میشوی

ومن...

ومن آشنا با یک دنیا عشق و حسرت به او...

نامحرمم...

*****

عشق یعنی:

یکی بود...

یکی نابود...!!!

*****

به جهنم که پیر میشوی دیوانه

چروک زیر چشمانت همانقدر زیباست که چین روی دامنم!!!!

 ای کاش خوشبختی هم مثل مرگ حق بود....!! 

 

 

*****

 

 

نذرکرده ام سفره ای پهن کنم 

ازحرفهای نگفته ی دلم 

اگر برگردی...! 

 

 

***** 

 

 

لعنت به من 

آمدی به خوابم ومن آنقدر هول شدم 

که از خواب پریدم... 

 

 

*****

 

 

خطش را عوض کرد 

من ماندمو دوستت دارم هایی که 

هیچوقت تحویل داده نشد 

 

 

***** 

 

 

نیوتن اگرجاذبه را میفهمید 

معشوقه اش در دفتر خاطراتش نمی نوشت: 

اشکهای من هم روی زمین افتاد 

اما تو سیب را ترجیح دادی!!!! 

 

 

***** 

 

 

خدایا آسمانت چه مزه ایست؟؟؟ 

من که فقط زمین خوردم... 

 

 

***** 

 

 

آنقدرمرا سرد کرد از خودش از عشق 

که حالا به جای دلبستن یخ بسته ام 

آهای روی احساسم پا نگذارید لیز میخورید...

 آرامش یعنی هروقت قهر 

 هی غریبه...

روی کسی دست گذاشتی که همه دنیای منه

بی وجدان انقد راحت عزیزم صدایش نکن...

*****

ازتنهایی گریزی نیست...

بگذار آغوشم برای همیشه یخ بزند...

نمیخواهم کسی شال گردن اضافی اش را

دورگردن آدم برفی احساسم بیاندازد...

*****

غصه مرا کشت...

وقتی دیدم...

دست به سینه ایستاده ای 

درحالیکه من تمام راه را برای آغوشت دویده بودم!!!

*****

گفتند عینک سیاهت را بردار 

دنیاپر از زیباییهاست

عینکم را برداشتم

وحشت کردم از هیاهوی اینهمه رنگ!!!

عینکم را بدهید میخواهم به دنیای یکرنگم برگردم...

*****

اتفاقی تو را جایی دیدم...

تنها نبودی...

اما خوشبخت هم نبودی...!!!

*****

تو که میدانی کارهای محال از من ساخته نیست...

پس از من نخواه از تو بگذرم...

من اگر معجزه میدانستم...

تورا برمیگرداندم.......

*****

گاهی باید دستهاشو بگیری تو دستت...

وفقط یه جمله بهش بگی:

من واسه یه لحظه بیشتر برای باتو بودن

حاضرم همه دنیا رو بدم....

انگار میدان است ...

دلم را میگویم....

هر که از راه میرسد دورش میزند!!!!

*****

آنقدر جای تو خالیست  که هیچ گزینه ای جای آن را پرنمیکند

حتی همه ی موارد....

 

وفا یعنی اینکه

بعد از رفتنت

حتی نگذاشتم کسی بفهمد مرا دور زدی!!!!

تمام شب را روی تخت بدون تو با خیال تو سر کردم

تو تمام شب را کنار کدامین تن سر کردی

که خیال مرا از سر بیرون کردی

 

*****

 

بعد از تو...

آغوش هر غریبه ای را به آتش خواهد کشید

داغ عشقی که بر سینه ام گذاشتی...

 

*****

 

اعتراف میکنم با همه ی زنانگی ام

 هرگز به بودنت کنار دیگری حسادت نکردم

من آن لحظه ها را مرده ام...!!!

خدایا...

از تو چه پنهون

من یکی را هم قد تو دوست دارم!!!!

یک لبخندم را بسته بندی کرده ام

برای روزی که تورا اتفاقی میبینم!

آنقدرتمییز بخندم که به خوشبختی ام

حسادت کنی.....

گاهي انقدر دلتنگ ميشوم

كه اگربفهمي خودت از نبودنت

خجالت ميكشي....

وقتي قرار تو شكستن من بود...

أيينه شدم...

نه!!!

حباب شدم...

تا نرمي انگشتانت تكيده نشود از شكستن من...!!!

*****

قرار بود تكيه گاه باشي ...

نه گاهي باشي و گاهي نباشي لعنتي...

*****

چه معني دارى؟؟؟زندگي وقتي هيچ اتفاقي

من وتو را سر راهه هم قرار نميدهد!!!!

*****

چشمانم را به بيمارستان ميبرم!!!

نميدانم چه مرگشان شده؟؟؟

هر شب در خواب جايشان را خيس ميكنند!!!

*****

منتظر خداحافظي من نباش

من هر كه را به خدا سپردم ديگر پس نياورد.....

*****

هر روز صفحه نيازمنديها رو مرور ميكنم

ميدانم بالاخره يك روز به من نياز پيدا ميكني...

*****

شيرين بهانه بود!!!

فرهاد تيشه ميزد تا نشنود

صداي مردماني را كه در گوشش ميخواندند:

دوستت ندارد....

گفتم از عشق تو من خواهم مرد

چون نمردم,هستم پيش چشمان تو شرمنده هنوز

گرچه از فرط غرور اشكم از ديده نريخت

بعدتوليك پس از انهمه سال

كس نديده به لبم خنده هنوز

وقتی خسته ام

وقتی کلافم

وقتی دلتنگم

بشقاب ها را نمی شکنم

شیشه ها را نمی شکنم

غرورم را نمی شکنم

دلت را نمی شکنم

در این دل تنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد

این بغض لعنتی است …که میشکنم

با كسي كه دوسش داري همه جا نرو

واسه اينكه وقتي نيست...

يه جايي براي قدم زدن هاي بي عذاب داشته باشي!!!!

*****

باران ميبارد...

صداي قطراتي كه روي شيشه ي پنجره اتاقم ميخورد...

گويي تمام ارامش دنيارا برايم به ارمغان مي اورد

باران هم ميداند

كه من ارام نيستم...

"تو بامن باش"

من دست همه اتفاق ها را میگیرم که نیفتند...

*****

خوش به حال خدا که “لحظه به لحظه” با توست

و “من” همیشه درباره ی “تو” با او حرف میزنم !

 

 

درد دارد !

وقتـــی مـی رود …

و همــه مــی گــویند : دوستتــــــ نداشتـــــ …

و تـــو نمــی تـــوانـی بــه همــه ثـــابتــــ کنـــی

کــه هـــر شبـــــــ

بــا عـــاشقـــانه هــایـش خـــوابتـــــ مــی کــرد !!

رویِ دَستِ شَب مـانده ام !

دیگر حتی خـــواب  هم مـَـرا نــمی بَــرَد

اين روزها خيلي چيزها دست من نيست!

مثلا دستهايت!!!!!!!

*****

كارسختي پيش رو دارم بعد از رفتنت بايد زنده بمانم...

*****

بعد از مرگم

همه ي اعضاي بدنم را اهدا كنيد به جز قلبم

قلبم را دراعماق خاك دفن كنيد تا ارام گيرد

اخرقلب زخمي من ديگر ناي تپيدن ندارد...

از وقتي كه تو رفتي

 

اينده هيچوقت نيامد كه هيچ

گذشته هم هيچوقت نرفت!!!

 

******

 

هوس كرده ام خوب نباشم

شايد حالم را بپرسي....

 

هيسسسس!!!

صداشو در نيارين!!!

هنوز هم خيلي دوسش دارم....

تــو ..

 

 

مــاه را دوســت داری ..

 

 

مــــــن!

 

مـاه هــاست کـــه ، تـــورا ..

 

*****

اگر سرت رو روی سینه ام بگذاری

هیچ صدایی نخواهی شنید …

قلبِ من طاقت این همه خوشبختی رو نداره !

 

*****

مثل اينكه اين دل ادم بشو نيست !!

با لبخندت خر ميشه با دوريت سك !

 

 

مرگ باید سفر زیبایی باشد
چون هر که به این سفر رفته
هنوز بازنگشته است…

دلم اينجا تنگ است

دلم اينجا سرد است

فصلها بي معني,اسمان بي رنگ است

سردسرد است اينجا

باز كن پنجره را,بازكن چشمت را,

گرم كن جان مرا

اي هميشه ابي اي هميشه دريا

اي تمام خورشيد,اي هميشه گرما.........

مادر اين شانه ز مويم بردار

سرمه را پاك كن از چشمانم

بكن اين پيرهنم از تن

زندگي نيست بجز زندانم

تا دو چشمش به رخم حيران نيست

به چه كار ايدم اين زيبايي

بشكن اين ايينه را اي مادر

حاصلم چيست ز خودارايي

درببنديد و بگوييد كه من

جز از او از همه كس بگسستم

كس اگر گفت  چرا ؟باكم نيست

فاش گوييد كه عاشق شده ام

قاصدي امد اگر از ره دور!

زود پرسيد كه پيغام ز كيست

اگر از او نيست بگوييد ان مرد!

ديرگاهيست در اين منزل نيست